سخن مردم:حبیب قاسمی-سیزدهم شهریور ماه مادرم ،عزیزدلم آسمانی شد و پس از چهل روز بیماری به دیار حق شتافت هنگامی که باخبر شدم غمی بزرگ درونم را فرا گرفت و چاره ای جز صبر و تسلیم رضای حق نداشتم به همین مناسبت این غزل را سرودم و تقدیم مادر مهربان و دلسوزم می نمایم و از درگاه خداوند بزرگ آرزوی بهشت جاویدان برای عزیز دلم آرزومندم.
آرام جانم رفته است
مادرم، آرام جانم رفته است مونس جانم، جهانم رفته است
مظهر مهر و محبت با خدا عمر من، جانم، بهارم رفته است
خادم ماه محرم، روضه ها روزگارم، دلنوازم رفته است
رنج و سختی ها تحمل کرده ای ای دل من ماه نابم رفته است
روز عاشورا و روز اربعین همره رازم کنارم رفته است
تربیت کردی مرا با رنج ها ماه من خورشید نابم رفته است
روز سیزده ماه شهریور چو شد گوهر صبر و قرارم رفته است
مادر من، جان من، امید من نزد عابد، گل بهارم رفته است
هرکه در راه خدا نامی گذاشت مطمئنم جان نثارم رفته است
وعده ما با تو است ای مهربان قافله سالار باغم رفته است
گریه و زاری مرا در بر گرفت چون خبر شد با وفایم رفته است